شرمنده دیر کردم...
سلام قلب مامانی مدت زیادیه از شیطونیات و کارای قشنگت ننوشتم از وقتی عمو حسین اومده کارای منم بیشتر شده باید خونه دائما مرتب باشه و ناهار و شام خوب درست بشه مادرجونم که سنی ازش گذشته و به خاطره سنگینی وزنش سخت بلند میشه و وضعیت جسمیش خیلی خوب نیست بابایی هم از نشستن بیش از حد من پای اینترنت شاکیه منم دیدم حق داره واسه همین بعضی از کارای جالبی رو که انجام میدی توی تقویم مینویسم تا توی یه فرصت مناسب بنویسم میدونی تصمیم گرفتم دیر به دیر بیام واست بنویسم البته این تصمیم تا چند وقت دیگه عملی میشه چون بعضی از خاطراتو که هنوز ننوشتم باید بنویسم تا سرم تلم بار نشن مامان سعی میکنه زود زود بیاد پیشت فعلا خدافظ نفس مامان ...
نویسنده :
مامان علی مرتضی
13:12